حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

خطبه عمر سدر این باره

خطبه عمر سدر این باره

ابن المنذر، حاکم و بیهقی از بریده روایت نموده‏اند که گفت: نزد عمر سنشسته بودم که فریادی را شنید: ای یرفأ! ببین که این صدا چیست؟ وی آمده و گفت: دختری از قریش است که مادرش فروخته می‏شود. عمر سگفت: مهاجرین و انصار را برایم فراخوان، و ساعتی درنگ ننموده بود که: منزل و حجره پر گردید. وی بعد از حمد و ثنای خداوند گفت:

اما بعد: آیا این را می‏دانید که در آنچه محمّد صآورده بود قطع صله رحمی وجود داشت؟! گفتند: نخیر. فرمود: و این عمل در میان شما شایع گردیده است!! بعد از آن خواند:

﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢[محمد: ۲۲].

ترجمه: «آیا توقع می‏شود از شما که اگر حکومت به شما داده شود در زمین فساد کنید و صله ارحام خود را قطع کنید».

بعد از آن گفت: و کدام قطع صله رحمی از این شدیدتر است که مادر زنی در میان شما فروخته شود، در حالی که خداوند برای‏تان وسعت آورده است؟ گفتند: آنچه در نظرت خوب جلوه می‏کند، انجام بده. آن گاه او به همه گوشه [های خلافت اسلامی] نوشت که «مادر [شخص] آزاد فروخته نمی‏شود، چون این قطع صله رحم است و جواز ندارد». این چنین در کنزالعمال (۲۲۶/۲) آمده است.