وصیت عمربن الخطاب به سعد بن ابی وقاص ب
ابن جریر (۸۴/۴) از طریق سیف از محمّد و طلحه به اسناد آنها روایت نموده که، عمر کسی را دنبال سعدبن ابی وقاص بفرستاد و او نزدش آمد، و وی را بر جنگ عراق امیر تعیین نمود و به او توصیه نموده گفت:
ای سعد، سعد بنی وهیب، این که به تو دایی پیامبر خدا صو یار وی گفته میشود تو را از خداوند در فریب نیندازد. چون خداوند بدی را به بدی از بین نمیبرد، ولی بدی را به نیکی محو میکند، و در میان خدا و هیچکس نسبی نیست مگر اطاعت وی. بنابراین شریف و پست مردم، نزد خدا برابرند، خداوند پروردگار ایشان است و آنها بندگان ویاند، و به عافیت از هم فرق میکنند، و آن چه را نزد اوست به طاعت درک میکنند. بنابراین به همان امری نگاه کن که پیامبر صرا از ابتدای بعثت تا این که از ما جدا شد، بر آن دیدی، و بدان التزام ورز، زیرا امر همان است. این پند من به توست، که اگر آن را ترک نمودی، یا از آن روی گردانیدی، عملت باطل شده است و از زیان کارانی. و هنگامی که خواست وی را مرخص سازد، طلبش نموده گفت:
من تو را مسؤول جنگ عراق تعیین نمودهام، بنابراین وصیتم را حفظ کن، چون کار شدید و ناگواری برای تو پیش میآید، که جز حق چیزی دیگر باعث نجات از آن نمیشود. بنابراین خود و آن عدهای را که با تو هستند به خیر عادت بده، و به خیر، طلب فتح نما، و بدان، که برای هر عادتی آمادگیی است، و آمادگی خیر صبر است، بنابراین آنچه به تو رسید یا برایت پیش آمد بر آن صبر و شکیبایی کن، که ترس خدا در تو جمع شود، و بدان که ترس خدا در دو امر جمع میگردد: در اطاعت از وی و اجتناب از معصیتش، و هر کسی که او را طاعت کرده، با دوست نداشتن دنیا و دوست داشتن آخرت، اطاعتش نموده است، و هر کسی که معصیتش نموده، با دوست داشتن دنیا و بد دیدن آخرت، معصیتش کرده است، و برای قلبها حقایقیاند که خداوند آنها را میسازد و به وجود میآورد، که بعضی از آن سرّی و بعضی دیگرش آشکار است. آشکار آن همانست که ستاینده وی و ذم کنندهاش [نزدش] در حق برابر باشند، و خفی، به ظهور حکمت از قلب وی به زبانش و به محبّت مردم شناخته میشود. بنابراین در محبوب بودنت بی رغبتی و زهد نکن، چون پیامبران محبوب بودنشان را خواسته بودند، و وقتی که خداوند بندهای را دوست بدارد، او را [نزد دیگران] محبوب میسازد، و وقتی که بندهای را بد بداند او را [نزد سایرین]مبغوض میگرداند. بنابراین منزلت خود را نزد خداوند تعالی با منزلت خود، نزد مردمی که با تو در امرت مصروف میباشند، مقایسه کن.