حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه وی با جبرئیل و ملک دیگری در این باره

قصه وی با جبرئیل و ملک دیگری در این باره

یعقوب بن سفیان از ابن عباس بروایت نموده که: خداوند أملکی از ملائک را در حالی که جبرئیل با وی همراه بود نزد نبی‏اش صفرستاد، و ملک به رسول وی [۵۲۱]گفت: خداوند أتو را در میان این دو اختیار می‏دهد، که بنده و نبی باشی، و یا این که پادشاه و نبی باشی، پیامبر خدا صبه طرف جبرئیل چنان متلفت شد که گویی از وی مشورت می‏خواهد، و جبرئیل به طرف رسول خدا صاشاره نمود، که تواضع نما، آن گاه پیامبر خدا صفرمود: «بلکه بنده و نبی می‏باشم». می‏گوید: و بعد از آن کلمه تا این که به دیدار خداوند شتافت، دیگر تکیه کنان طعامی را نخورد. این چنین این را بخاری در التاریخ و نسائی روایت نموده‏اند. این چنین در البدایه (۴۸/۶) آمده است.

[۵۲۱] شاید درست «رسول خدا» باشد.