قول معاویه برای مردی که بر وی رد نمود: این مرا زنده نمود، خدا زندهاش کند
طبرانی و ابویعلی از ابوفنیل [۱۹۴]از معاویه بن ابی سفیان سروایت نمودهاند که: وی در روز قمامه [۱۹۵]بر منبر بلند شد، و در جریان خطبه خود گفت: مال مال ماست، و غنیمت غنیمت ماست، کسی را که بخواهیم میدهیم، و کسی را که بخواهیم نمیدهیم، هیچ کس به او پاسخ نداد. در جمعه دوم مثل آن را گفت، و کسی به او پاسخ نداد. و در جمعه سوم مثل گفته خود را گفت، آنگاه مردی از کسانی که در مسجد حاضر شده بودند برخاست و گفت: نه، این چنین نیست، مال مال ماست و غنیمت غنیمت ماست، کسی که در میان ما و آن حایل گردد، او را بهسوی خداوند با شمشیرهای مان محاکمه میکنیم. معاویه سپایین آمد، و دنبال آن مرد فرستاد و او را داخل نمود. مردم گفتند: این مرد هلاک گردید. بعد مردم داخل شدند، و آن مرد را همراهش بر تخت یافتند. آن گاه معاویه به مردم گفت: این مرا زنده نمود، خداوند زندهاش نگه دارد. از رسول خدا صشنیدم که میگوید: «بعد از من امرایی خواهند بود که میگویند و بر آنها رد نمیشوند، آنها چنان به دوزخ وارد میشوند که بوزینهها وارد میشوند»، من در جمعه اول صحبت نمودم، و کسی بر من رد ننمود، بنابراین ترسیدم که از آنها باشم. بعد از آن در جمعه دوم صحبت نمودم، و هیچ کس بر من رد ننمود، در نفس خود گفتم: من از همان قوم هستم. بعد در جمعه سوم صحبت کردم، و این مرد برخاست و بر من رد نمود، به این صورت وی مرا زنده نمود، خداوند زندهاش نگه دارد [۱۹۶]. هیثمی (۲۳۶/۵) میگوید. این را طبرانی در الکبیر والاوسط و ابویعلی روایت نمودهاند، و رجال ابویعلی ثقهاند.
[۱۹۴] این چنین در اصل آمده، و ظاهر: ابوقبیل است، و نامش حی بن هانیء معافری میباشد، که ثقه است. این چنین در کتاب الجرح و التعدیل ابن ابی حاتم الرازی (۲۷۵/۱) آمده است. [۱۹۵] این چنین در اصل آمده، و شاید این تصحیف از جمعه باشد. [۱۹۶] صحیح. البته اگر ابومقبل آن را از معاویه شنیده باشد. ابویعلی در مسندش (۷۳۸۲) و طبرانی در الکبیر (۱۹/ ۳۹۴).