انکار عمر بر جابر هنگام خریدن گوشت به خانوادهاش
مالک از یحیی بن سعید روایت نموده که: عمر بن الخطاب سجابربن عبداللَّه سرا در حالی دریافت که یک تن همراهش گوشت حمل مینمود، عمر گفت: آیا یکی از شما نمیخواهد که شکمش را برای همسایه و پسرعمویش گرسنه گرداند، و این آیه را چگونه فراموش میکنید:
﴿أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا﴾[الاحقاف: ۲۰].
ترجمه: «از طیبات و لذایذ در زندگی دنیایی خویش استفاده کردید، و از آن بهره گرفتید» [۶۶۱].
این چنین در الترغیب (۴۲۴/۳) آمده است.
و نزد بیهقی از جابربن عبداللَّه روایت است که گفت: عمربن الخطاب سبا من در حالی روبرو شد، که گوشتی را به یک درهم خریده بودم، گفت: ای جابر! این چیست؟ گفتم: خانوادهام اشتها نمودند و یک درهم را برایشان گوشت خریدهام، آن گاه عمر سشروع نمود و تکرار میکرد: اهلم اشتها نمود تا این که آرزو نمودم، ای کاش درهم از نزدم افتاده بود، و یا با عمر روبرو نشده بودم. این چنین در الترغیب (۴۲۴/۳) آمده است. و ابن جریر از جابر این را طولانیتر از آن، چنان که در منتخب الکنز (۴۰۷/۴) آمده، روایت نموده است.
و سعیدبن منصور و عبدبن حمید و ابن المنذر و حاکم و بیهقی این را از ابن عمر بروایت نمودهاند که: عمر سدر دست جابربن عبداللَّه سیک درهم را دید، گفت: این درهم چیست؟ پاسخ داد: میخواهم، با این برای خانوادهام گوشت بخرم، چون اشتهای آن را نمودهاند. عمر سگفت: آیا هر وقت چیزی را که اشتها نمودید آن را میخرید؟ این آیه را چگونه فراموش میکنید:
﴿أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ﴾.
ترجمه: «از طیبات و لذایذ خویش استفاده کردید؟».
و آن را متذکر شده. این چنین در المنتخب (۴۰۶/۴) آمده است.
[۶۶۱] مالک (۲/ ۷۱۳).