معذرت خواستن ابوبکر سدر قبول خلافت و قول علی و زبیر بکه وی مستحقترین مردم به خلافت است
حاکم (۶۶/۳) و بیهقی (۱۵۲/۸) از سعدبن ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف سروایت نمودهاند که: عبدالرحمن بن عوف با عمر بن الخطاب بود، و محمّدبن مسلمه شمشیر زبیر سرا شکست، بعد از آن ابوبکر سبرخاست و برای مردم خطبهای ایراد فرمود، و با تقدیم معذرت خویش به آنان گفت: به خدا سوگند، من هرگز، هیچ روز و شبی بر امارت حریص نبودم، و نه هم به آن رغبت و علاقمندی داشتم، و نه آن را در خفا و نه در آشکار از خدا خواسته بودم، ولی من از فتنه ترسیدم، و در امارت برایم راحتی نیست بلکه امر بزرگی به گردنم انداخته شد، که طاقت آن را ندارم، و نه هم مرا بر آن دستی است جز به تقویت خداوند ﻷ، و دوست دارم که قویترین مردم بر آن، امروز بهجای من میبود. مهاجرین ازوی آنچه را گفت، و به آنچه معذرت خواست، قبول نمودند. و علی و زبیر بگفتند: ما فقط به خاطر این خشمگین شدیم، که از مشورت خواستن مؤخر گردانیده شدیم، و ما ابوبکر را مستحقترین مردم به آن، بعد از رسول خدا صمیبینیم، وی رفیق غار و دوم دو تن است، و ما شرف و بزرگی وی را میدانیم، او را رسول خدا صبه نماز گزاردن برای مردم در وقتی امر نموده بود که خودش زنده بود.