حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

نامه عمر سبه امیر ارتشی درباره منع کشتن مشرکین

نامه عمر سبه امیر ارتشی درباره منع کشتن مشرکین

مالک از مردی از اهل کوفه روایت نموده است که: عمربن الخطاب سبه فرمانده ارتشی که فرستاده بود نوشت: شنیدم که مردانی از شما مشرک را تعقیب می‏کنند، چون از کوه بالا رفت و از دست وی فرار نمود مرد تعقیب کننده می‏گوید: نترس [۲۷۳]، یعنی خوف نکن، ولی وقتی که وی را دریابد می‏کشد، - سوگند به کسی که جان من در دست اوست - اگر شنیدم که کسی این کار را انجام داده است، گردنش را قطع می‏کنم [۲۷۴]. و نزد ابن صاعد و لالکائی از ابوسلمه روایت است که می‏گوید: [عمر] گفت: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست اگر یکی شما در مقابل مشرکی به انگشت خود به طرف آسمان اشاره کند، بعد از آن [همان مشرک] نزد وی بنابر آن پایین شود، و او وی را به قتل رساند، من او را خواهم کشت. این چنین در کنزالعمال (۲۹۸/۲) آمده است.

[۲۷۳] این کلمه را به همین صورت حضرت عمر سگفته است، و «یعنی خوف نکن» در تفسیر آن در عربی آمده، که به خاطر امانت در ترجمه حذف نگردید. م. [۲۷۴] مالک (۲/ ۳۵۹) در سند آن یک مجهول است.