روایت مسوربن مخرمه در قصه غنیمتهای قادسیه
بیهقی (۳۵۸/۶) از مسوربن مخرمه سروایت نموده، که گفت: غنایمی از غنیمتهای قادسیه برای عمر بن الخطاب سآورده شد، وی آن را پشت و رو مینمود، و بدان مینگریست و گریه مینمود، و عبدالرحمن بن عوف سبا او بود، عبدالرحمن به وی گفت: ای امیرالمؤمنین، این روز شادی و خوشی است، میگوید: وی گفت: آری، ولیکن این هرگز برای هیچ قومی داده نشده، مگر این که بغض و عداوت را برایشان به ارث گذاشته است.
و این را خرائطی همچنین از مسور به مانند آن، چنان که در الکنز (۳۲۱/۲) آمده، روایت نموده است.