صدقات قصه ابوبکر و عمر بدر این باره
ابونعیم در الحلیه (۳۲/۱) از حسن بصری روایت نموده که: ابوبکر صدّیق سصدقه خود را به شکل مخفی برای پیامبر صآورد و گفت: ای رسول خدا این صدقه من است، و آن را به خداوند ﻷدوباره عودت میدهم [۳۹۹]. عمر سهم صدقه خود را آورد، و آن را آشکار ساخت و گفت: ای پیامبر خدا این صدقه من است، و برایم نزد خداوند عوضی است. پیامبر خدا صفرمود: «ای عمر، کمانت را بدون زه، زه بستی [۴۰۰]، [فرق] در میان صدقههایتان چون [فرق]در میان سخنهایتان است». ابن کثیر میگوید: اسناد این حدیث جید است، و از جمله مرسلها به حساب میآید، این چنین در المنتخب (۳۴۸/۴) آمده است.
[۳۹۹] یعنی بار دیگر صدقه میدهم. [۴۰۰] یعنی خواستی از ابوبکر سبقت کنی، ولی نتوانستی.