حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه وی سبا یتیمی

قصه وی سبا یتیمی

از حسن روایت است که: وقتی ابن عمر نان چاشت یا شب را می‏خورد، یتیم‏های اطراف خود را فرا می‏خواند، روزی نان چاشت را می‏خورد، و کسی را دنبال یتیمی فرستاد ولی او را نیافت، وی مایع شیرینی داشت که آن را پس از نان چاشتش می‏نوشید، و یتیم وقتی آمد که آنان از نان چاشت فارغ شده بودند، و در دست ابن عمر همان مایع شیرین قرار داشت که می‏خواست آن را بنوشد، آن گاه آن را به وی داد و گفت: این را بگیر، گمان نمی‏کنم ضرر کرده باشی.