قصه قیس بن سعد بدر این باره
دار قطنی در کتاب الاسخیاء از یحیی بن عبدالعزیز روایت نموده، که گفت: سعد بن عباده سسالی خودش به جهاد میرفت، و سال دیگر فرزندش قیس بن سعد ب، سعد با مردم به غزا رفت، و برای پیامبر خدا صمسلمانان زیادی مهمان آمدند، این خبر به سعد در حالی رسید که در آن ارتش بود، وی گفت: اگر قیس پسر من باشد، میگوید: ای نسطاس [۴۳۷]کلیدها را بیاور، که ضرورت پیامبر صرا برایش برآورده کنم، نسطاس میگوید: از پدرت برایم خط بیاور، آن گاه وی بینیاش را میکوبد، کلیدها را میگیرد و برای پیامبر خدا صضرورتش را برآورده میکند، و قضیه همین طور شده بود و قیس برای پیامبر خدا صصد وسق [۴۳۸]برده بود. این چنین در الاصابه (۵۵۳/۳) آمده است.
[۴۳۷] او خادم وی بود. [۴۳۸] یک وسق معادل شصت صاع است چنان که گذشت.