نگهداری کسی که باعث پراکندگی در امّت شود
سیف و ابن عساکر از شعبی روایت نمودهاند که گفت: عمر وفات ننموده بود که قریش او را ناراحت کرده بود، چون وی ایشان را در مدینه نگه داشته [۷۳]، و برایشان همه چیز را به کثرت فراهم ساخته بود، و گفت: از چیزی که من بر این امّت بسیار میترسم، تفرقه و پراکندگی شما در شهرهاست. اگر مردی برای رفتن به جهاد از وی اجازه میخواست، و از مهاجرینی میبود که در مدینه نگه داشته شده بودند - چون این کار را برای غیر ایشان از اهل مکه ننموده بود -، به او میگفت: در جنگهایت با رسول خدا صهمان قدر برایت بوده است، که کفایتت کند، و برایت امروز از جنگ این بهتر است که دنیا را نبینی و) نه هم (آن تو را ببیند. هنگامی که عثمان سانتخاب گردید، راهشان را گشود، و در شهرها پراکنده شدند، و مردم به طرف ایشان رجوع نموده دورشان جمع شدند. محمّد و طلحه میگویند: و آن نخستین سستی و ضعفی بود که بر اسلام داخل گردید، و نخستین فتنهای بود که در میان عموم به وقوع پیوست [۷۴]. این چنین در الکنز (۱۳۹/۷) آمده. و این را طبری (۱۳۴/۵) از طریق سیف به مانند آن روایت نموده است. و نزد حاکم (۱۲۰/۳) از قیس بن ابی حازم روایت است که گفت: زبیر نزد عمربن الخطاب سآمد برای جهاد از وی اجازه خواست، عمر گفت: در خانه ات بنشین چون با پیامبر صجنگیدهای، میافزاید: او آن را برای عمر تکرار نمود، و عمر برای وی در بار سوم و یا مرتبه بعدی آن گفت: در خانه ات بنشین، چون به خدا سوگند من بر این باورم که اگر تو و یارانت بیرون شوید، باعث فساد برای اصحاب محمّد صمیگردید. ذهبی میگوید: صحیح است.
[۷۳] یعنی آنها را از بیرون شدن از مدینه منع نموده بود. [۷۴] سند آن مرسل است.