حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث امّ المؤمنین امّ سلمه بدر این باره

حدیث امّ المؤمنین امّ سلمه بدر این باره

طبرانی از ام سلمه لروایت نموده، که گفت: من زیادترین مالی را که به پیامبر صتا این که خداوند او را قبض نمود آمد می‏دانم، در یک وقت شب خریطه‏ای که در آن هشتصد درهم و صحیفه‏ای بود، برایش آمد، وی آن را به طرف من فرستاد، چون آن شب [نوبت] من بود [۴۶۷]، بعد از نماز عشاء برگشت، و در اتاق در جای نماز خود نماز خواند، و من برای وی و برای خودم [جای خواب] آماده ساخته بودم و انتظار می‏کشیدم، [نماز را] طولانی نمود، باز بیرون رفت، و باز برگشت و همین طور بود، تا این که به نماز صبح فراخوانده شد، و نماز خواند و برگشت و گفت: «آن خریطه‏ای که شب مرا در فتنه انداخت کجاست؟» و آن را خواست و تقسیمش نمود. گفتم: ای پیامبر خدا، کاری را انجام دادی، که آن را انجام نمی‏دادی؟ گفت: «نماز می‏خواندم، و آن به طرفم می‏آمد [۴۶۸]، باز می‏گشتم تا آن را ببینم، و باز برمی‏گشتم و نماز می‏خواندم» [۴۶۹]. هیثمی (۳۲۵/۱۰) می‏گوید: آن را طبرانی به چندین سند روایت نموده و بعضی آن‏ها جید است.

[۴۶۷] یعنی پیامبر صآن شب نزد من می‏آمد. م. [۴۶۸] در قلبم خطور می‏نمود. [۴۶۹] صحیح. طبرانی (۴۳/ ۴۱۴).