زهد علی بن ابی طالب سطعام وی س
ابونعیم در الحلیه (۸۲/۱) از مردی از ثقیف روایت نموده که علی سوی را بر عُکبرا مقرّر نمود، میگوید: در آن حومه نمازگزاران سکونت نداشتند، به من گفت: هنگامی که وقت ظهر فرارسید، نزدم بیا، من نزدش رفتم، نزد او دربانی هم نبود، تا مرا از رفتن نزد وی بازدارد، وی را نشسته یافتم، و نزدش کاسهای و کوزهای از آب قرار داشت، کیسه [۶۳۳]کوچکی را خواست، با خود گفتم: مرا امین دانسته حتی برایم مرکب بیرون میکند، و نمیدانستم که در آن چیست، متوجّه شدم که بر آن مهر زده شده است، وی مهر را شکست، ناگهان دیدم که در آن سویق بود و از آن بیرون کشید و در جام ریخت، و بالای آن آب انداخت و نوشید و به من هم نوشانید، آن گاه من صبر ننمودم، و گفتم: ای امیرالمؤمنین، این کار را در عراق میکنی، در حالی که طعام عراق بیشتر از این است؟! گفت: به خدا سوگند، بر این به خاطر بخل مهر نمیزنم، ولی به قدری میخرم که برایم کفایت میکند و میترسم که تمام شود، و از غیر آن برایم طعام ساخته شود، و حفاظتم از آن نیز به همین خاطر است، و بد میبینم که در سُکمم جز پاک را داخل نمایم. از اعمش روایت است که گفت: علی سنان ظهر و شب را میخورد، و از چیزی میخورد، که از مدینه برایش میآمد.
[۶۳۳] در اصل «طینه» آمده، و در نسخهای «طیبه» آمده، که دومی، کیسه و خریطه کوچک را معنی میدهد، و اولی پاره خاک را، و در ترجمه دومی را انتخاب نمودیم.