خوف وی هنگامی که آب مخلوط با عسل آورده شد
ابن سعد (۲۳۰/۳) از حسن روایت نموده که: عمر سنزد مردی وارد شد، و از اینکه تشنه بود از وی آب خواست، و او برایش عسل آورد، عمر پرسید: این چیست؟ گفت: عسل، عمر افزود: به خدا سوگند، از چیزهایی نمیباشد که در قیامت بر آن محاسبه شوم [۶۲۹]. و ابن عساکر این را به مانند آن از حسن، چنان که در المنتخب (۴۰۴/۴) آمده، روایت نموده است. و رزین از زیدبن اسلم متذکر شده، که گفت: عمر سآب خواست، و آبی آورده شد که با عسل مخلوط شده بود، عمر گفت: این پاک است، ولی من از خداوند ﻷمیشنوم، که بر خواهشهای قومی عیب گرفته، میگوید:
﴿أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا﴾[الاحقاف: ۲۰].
ترجمه: «از طیبات و لذایذ در زندگی دنیایی خویش استفاده کردید، و از آن بهره گرفتید».
بنابراین میترسم که نیکیهای مان برایمان تعجیل شده باشد. و آن را ننوشید. این چنین در الترغیب (۱۶۸/۵) آمده است.
[۶۲۹] یعنی آن را نمینوشم زیرا اگر بنوشم از جمله چیزهایی خواهد بود که بر آن محاسبه میشوم. م.