عملکرد امیرالمؤمنین عمر سدر عام الرماده در ضیافت بادیه نشینان
ابن سعد (۲۲۸/۳) از اسلم روایت نموده، که گفت: در عام الرماده [۴۴۰]عربها از هر ناحیه جمع شدند و به مدینه آمدند. و عمربن الخطاب سمردانی را که شامل یزید ابن اخت النمر، مسوربن مخرمه، عبدالرحمن بن عبدالقاری و عبداللَّه بن عتبه بن مسعود، شبودند، مأمور رسیدگی به آنها ساخته بود، که طعام و نانخورششان را برایشان تقسیم مینمودند، و هنگامی که بیگاه مینمودند، همه نزد عمر سجمع میشدند، و همه کارهایی را که عهدهدار شده بودند به وی خبر میدادند، و هر یک از آنها بر ناحیهای از مدینه موظّف بود، و اعراب از رأس الثنیه گرفته الی راتج، بنی حارثه، بنی عبدالاشهل، بقیع و بنی قریظه فرود آمده بودند، و گروهی از آنها در ناحیه بنی سلمه بودند، و مدینه را احاطه نموده بودند. از عمر سشنیدم که شبی میگفت: - البته در حالی که مردم نان شب را نزد وی صرف نموده بودند - کسانی را که نزد ما نان شب را خوردهاند، بشمارید و آنها را در شب آینده شمردند، و تعدادشان را هفت هزار مرد یافتند. گفت: عیالهایی را که نمییایند، و مریضان و اطفال را شمار کنید، آنها را حساب نمودند، و همهشان را چهل هزار تن یافتند!!.
بعد از آن شبهایی درنگ نمودیم و مردم افزون شدند، آن گاه وی هدایت داد و آنان شمرده شدند، و تعداد کسانی را که نزد وی نان شب را خورده بوند ده هزار تن و بقیه را پنجاه هزار تن یافتند. و هنوز حرکت نکرده بودند که خداوند باران را عنایت فرمود، هنگامی که باران بارید، عمر سرا دیدم که همان اشخاص را در همان نواحی مربوطشان موظّف ساخت، که آنان را به بادیه بیرون نمایند، و برایشان توشه و سواری تا بادیهشان فراهم بیاورند، من عمر سرا دیدم که خودش آنها را بیرون مینمود، اسلم میگوید: در میان ایشان مرگ و میر هم واقع شده بود که گمان میکنم دو سوم ایشان مردند و یک سوم دیگرشان باقی ماندند و دیگهای عمر سچنان بود که از سحرگاهان کارگران بهسوی آنها بر میخاستند، و تا صبح کرکور [۴۴۱]میساختند، بعد از آن مریضان آنها را، طعام میدادند، و غذا آماده مینمودند، عمر سهدایت میداد و روغن زیتون در دیگهای بزرگ بالای آتش پخته میشد، [و همانطور گذاشته میشد] تا گرمی و حرارتش برود، بعد از آن نان ریزه میشد و توسط همان روغن نانخورش داده میشد. عربها از روغن زیتون دچار تب میگردیدند [۴۴۲]، و عمر درزمان عام الرمادۀ چیزی را به جز همان چیزی که با مردم در وقت نان شب میخورد، نمیچشید، نه درخانه هیچ یک از پسران خود، و نه هم در خانه هیچ یک از خانمهایش، تا این که خداوند مردم را چون زندگی اولشان زنده گردانید.
[۴۴۰] الرماده: هلاک را افاده میکند، و این یک قحط سالی بود که در زمان عمر ساتفاق افتاد، و او از آنها به عنوان تخفیف صدقه را نیز نگرفت، و گفته شده: به این دلیل نامیده شده که، آنها بر اثر سختی و مشکلات رنگهایشان چون خاکستر گردیده بود. [۴۴۱] شاید هدف دانه کوفته شده باشد. [۴۴۲] این به این علت بود که آنها به روغن نباتی عادت نداشتند و روغن حیوانی میخوردند. م.