حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه گریه وی در وقت خوردن طعام

قصه گریه وی در وقت خوردن طعام

بخاری (ص ۵۷۹) [۵۸۱]از سعدبن ابراهیم و او از پدرش روایت نموده که: برای عبدالرحمن بن عوف سطعامی آورده شد، و او روزه‏دار بود، گفت: مصعب بن عمیر، که بهتر از من بود، کشته شد و در چادری کفن شد، که اگر سرش پوشانده می‏شد، پاهایش آشکار می‏گشت، و اگر پاهایش پوشانده می‏شد، سرش آشکار می‏گشت، و گمان می‏کنم که گفت: و حمزه کشته شد، در حالی که بهتر از من بود، و بعد از آن دنیا برای ما گسترش یافت، یا این که گفت: و از دنیا به کثرت داده شدیم، و ترسیدیم که نیکی‏های ما به سرعت [در دنیا] به ما داده شده باشد. بعد از آن شروع به گریه نمود، تا این که طعام را ترک کرد. و ابونعیم به مانند آن را الحلیه (۱۰۰/۱) روایت نموده است.

[۵۸۱] ضعیف. احمد (۱/ ۱۷) شیخ احمد شاکر آن را صحیح دانسته و منذری حسن دانسته است. آلبانی در ضعیف الترغیب (۱۸۹۳) می‌گوید: نه به خداوند سوگند! در سند آن ابن لهیعة است که همه بر ضعیف بودن آن متفق هستند: ضعیفه: (۴۸۷۱).