عملکرد امیرالمؤمنین عمر سدر این باره
و زبیر بن بکار از محمّد بن سلام روایت نموده، که گفت: عمربن الخطاب سکسی را نزد شفاء بنت عبداللَّه العدوی لفرستاد، که صبحگاهان نزدم بیا. میگوید: صبحگاهان نزدش رفتم، و عاتکه بنت اسیدبن ابی العیص لرا بر دروازهاش یافتم، آن گاه هر دو وارد شدیم، و ساعتی صحبت نمودیم، وی پارچهای را خواست و آن را به وی داد و پارچه پایینتری از آن را خواست و به من داد، وی گوید: گفتم: ای عمر من قبل از وی اسلام آوردهام، من دختر عمویت هستم، نه او، کسی را دنبال من فرستادی، و او از دل خود نزدت آمده است، عمر گفت: من آن را برای تو برداشته بودم، ولی هنگامی که با هم یکجای شدید، به یاد آوردم که وی از تو به پیامبر خدا صنزدیکتر است. این چنین در الاصابه (۳۵۶/۴) آمده است.