زهد عثمان بن مظعون سلباس وی س
ابونعیم در الحلیه (۱۰۵/۱) از ابن شهاب روایت نموده که: عثمان بن مظعون سروزی داخل مسجد شد و لباسی پلنگی بر تن داشت، که از هم پاشیده بود، و او آن را با پارچهای پوستین وصله زده بود. پیامبر خدا صبه خاطر وی جگرخون شد، و یارانش نیز به خاطر جگرخونی وی صجگرخون شدند. بعد فرمود: «شما وقتی که یکیتان صبح در یک لباس بیرون برود، و شب در لباس دیگری، و در پیش رویش کاسهای گذاشته شود و دیگری برداشته شود، و خانههایتان را چنان که کعبه پوشانیده میشود بپوشانید چگونه خواهید بود؟» گفتند: ای رسول خدا، چنان حالتی را دوست داریم، چون در آن صورت به رفاه و آرامش زندگی دست یافتهایم، فرمود: «این شدنی است، ولی شما امروز از آنها بهتر هستید».