قصه دیگری از وی در این باره
در نزد ابن سعد (۶۳/۴) از معن از مالک بن انس روایت است که: سلمان فارسی سخود را در سایه هر طرف که [سایه] دور میکرد میگرفت و خانهای نداشت. مردی به او گفت: آیا برایت (خانهای) نسازم، که در گرما در سایه آن باشی، و در سردی در آن سکنی گزینی؟ سلمان به او گفت: آری، هنگامی که پشت گردانید او را صدا نمود، و از وی پرسید: چگونه آن را بنا میکنی؟ گفت: آن را طوری بنا میکنم، که اگر در آن برخاستی سرت بخورد، و اگر خواب نمودی پایت بخورد. سلمان گفت: درست است.