حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه عائشه ببا یک زن مسکین

قصه عائشه ببا یک زن مسکین

ابونعیم در الحلیه (۲۰۴/۴) از عائشه لروایت نموده، که گفت: زن مسکینی نزدم آمد، و با خود چیزی آورده بود که به من هدیه نماید، ولی من به حالش رحم نمودم و قبول آن را از وی خوب ندانستم، پیامبر خدا صبه من گفت: «چرا آن را قبول ننمودی، و برایش عوض آن را ندادی، من چنان می‏بینم که تو او را تحقیر نموده‏ای، ای عائشه تواضع پیشه کن، چون خداوند متواضعین را دوست می‏دارد، و مستکبرین را بد می‏داند».