حکایت ابوهریره س
ابونعیم در الحلیه (۳۸۵/۱) از ثعلبه بن ابی مالک قرظی روایت نموده، که ابوهریره سدر حالی به بازار آمد که یک بار هیزم را حمل مینمود - وی در آن وقت جانشین مروان بود - [۳۱۷]و گفت: ای ابن ابی مالک راه را برای امیر باز کن، به او گفتم: این کفایت میکند، باز گفت: راه را برای امیر وسیعتر باز کن، و هیزم بر پشتش بود.
[۳۱۷] در هنگام خلافت معاویه مروان حاکم وی در مدینه بود، و در فرصتهای نبودنش در مدینه نیابت او را ابوهریره به دوش میگرفت.