حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه ابوسعید سبا پیامبر صدر این باره

قصه ابوسعید سبا پیامبر صدر این باره

ابن جریر از ابوسعید سروایت نموده، که گفت: به شدت فقیر و تنگدست شدیم، و اهلم مرا هدایت داد که نزد پیامبر صبیایم و از وی چیزی درخواست کنم، بنابراین آمدم و اوّلین چیزی که از پیامبر صشنیدم این بود که می‏گفت: «هر کسی استغنا پیشه کند، خداوند وی را غنی می‏سازد، و هر کسی عفاف پیشه کند، خداوند وی را در عفّت نگه می‏دارد، و کسی که درخواست کند، ما از وی چیزی را که بیابیم، ذخیره نمی‏کنیم»، آن گاه من از وی چیزی درخواست ننمودم و بازگشتم، و دنیا خودش به طرف ما آمد [۵۶۰].

و نزد وی همچنین از ابوسعید روایت است که: او روزی در حالی برخاست که از گرسنگی سنگی را بر شکم خود بسته بود، همسرش - یا کنیزش - به او گفت: نزد پیامبر صبرو و از وی درخواست کن، چون فلان نزدش آمد، و از وی درخواست نمود و او به وی داد، بنابراین در حالی که خطبه ایراد می‏نمود، نزدش رفتم و بعضی از گفته‌هایش را دریافتم، که می‏گفت: «کسی که عفت پیشه کند، خداوند او را عفیف می‏دارد، و کسی که استغنا پیشه کند، خداوند وی را غنی می‏سازد، و کسی که از ما درخواست می‏کند، به او می‏دهم، یا [گفت] همراهش همدردی می‏کنیم - ابوحمزه شک نموده است [۵۶۱]- و کسی که از ما استغنا می‏نماید، از کسی که از ما درخواست می‏کند برای مان محبوب‏تر است»، می‏گوید: برگشتم و از وی درخواست ننمودم، و از همان وقت خداوند پیاپی به ما رزق و روزی می‏دهد، به حدّی که هیچ اهل بیتی از انصار را نمی‏شناسم که از ما مالدارتر باشد. این چنین در الکنز (۳۲۲/۳) آمده است.

[۵۶۰] طبرانی (۵/ ۵۹۸/ ۶۲۲۸) در سند آن هلال بن حصین است که ابن ابی حاتم (۴/ ۷۳) او را نام برده اما نه وی را جرح کرده و نه تعدیل. ابن حبان او را در ثقات ذکر کرده (۱/ ۲۸۰ – ۲۸۱) نگا: الصحیحة (۲۳۱۴) (۵/ ۴۰۰). [۵۶۱] یعنی در این شک نموده رسول‏اللَّه ص«به او می‏دهیم» گفت، یا که «با او همدردی می‏کنیم».