حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث عروه درباره زندگی وی

حدیث عروه درباره زندگی وی

ابونعیم در الحلیه (۱۰۱/۱) از عروه روایت نموده، که گفت: عمربن الخطاب نزد ابوعبیده بن جراح بداخل شد، و او را در حالی یافت که بالای سرپالانی خود پهلو زده بود، و خرجین را بالش خود گردانیده بود، عمر سبه او گفت: چرا آنچه یارانت گرفتند تو نگرفتی؟ گفت: ای امیرالمؤمنین، این مرا تا آرامگاه می‏رساند [۶۳۸]. و معمر در حدیث خود گفته است: هنگامی که عمر سبه شام آمد، مردم و بزرگان آن سرزمین از وی استقبال نمودند، عمر گفت: برادرم کجاست؟ گفتند: کی؟ گفت: ابوعبیده، گفتند: اکنون نزدت می‏آید، هنگامی که نزدش آمد، پایین آمد و با وی معانقه نمود، بعد از آن با وی داخل منزلش گردید، و در خانه او جز شمشیرش، سپرش و پالان شترش دیگر چیزی را ندید... و بعد مانند آن را متذکر شده است. و این را امام احمد همچنین مانند حدیث معمر، چنان که در صفه الصفوه (۱۴۳/۱) آمده، روایت نموده است، و ابن المبارک آن را در الزهد از طریق معمر به مانند آن، چنان که در الاصابه (۲۵۳/۲) آمده، روایت کرده است.

[۶۳۸] یعنی: تا رسیدن به قبر این برایم کفایت می‏کند.