نامه عمر برای عمرو بن العاص بدر عام الرماده و جواب او به عمر
ابن عبدالحکم از لیث بن سعد سروایت نموده که: در مدینه قحط و سختی شدیدی در خلافت عمربن الخطاب سدر سال رماده دامنگیر مردم شد، آن گاه او نامهای به عمروبن العاص که در مصر بود نوشت [۴۵۰]:
«من عبدالله عمر اميرالـمؤمنين الى العاصي بن العاصي، سلام، اما بعد: فلعمرى - يا عمرو - ما تبالي اذا شبعت انت ومن معك ان اهلك (انا) ومن معي، فياغوثاه، ثم ياغوثاه!».
«از بنده خدا عمر امیرالمؤمنین برای عاصی بن عاصی، سلام، اما بعد: سوگند به جانم - ای عمرو - وقتی که تو و آنهایی که همراهت هستند، سیر شوید، پروای این را نداری که (من) و آنهایی که همراهم هستند، هلاک شویم. به فریادرس، و باز به فریاد رس». و این قولش را تکرار مینمود.
بعد عمروبن العاص برایش نوشت:
«لعبدالله عمر اميرالـمؤمنين من عمروبن العاص اما بعد: فيا لبيك، ثم يالبيك، وقد بعثت اليك بعيراولـها عندك وآخرها عندي. والسلام عليك ورحـمةالله وبركاته».
«به بنده خدا عمر امیرالمؤمنین از طرف عمروبن العاص، اما بعد: لبیک و باز هم لبیک، من برایت قافلهای فرستادم که اول آن نزد تو، و آخرش نزد من است. و سلامتی بادا بر تو، و رحمت خدا و برکتهای او».
[۴۵۰] این را ابن اثیر در الکامل انتخاب نموده است، ولی در نزد جمهور، چنان که ابن کثیر در البدایه و النهایة (۹۷/۷) متذکر شده، مصر در سال بیستم فتح شده است.