حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

وصیت‏های ابوبکر به عمر ب:

وصیت‏های ابوبکر به عمر ب:

وصیت وی به عمر بهنگامی که خواست او را جانشین خود سازد

طبرانی از أغرّ - أغرّ بنی مالک - روایت نموده، که گفت: وقتی که ابوبکر سخواست عمر سرا جانشین خود تعیین نماید، کسی را نزدش فرستاد، و وی را خواست، او نزدش آمد، [ابوبکر س]گفت:

من تو را به کاری فرا می‏خوانم که برای به دوش گیرنده‏اش رنج آور است، بنابراین ای عمر از خدا به اطاعت وی بترس، و از وی به تقوا و ترسش پیروی نما، چون پرهیزگار، بی بیم و محفوظ است. گذشته از این خلافت و امارت امری است، که غیر از کسانی که حق آن را ادا می‏کنند، دیگران مستحق آن نمی‏باشند، بنابراین کسی که به حق امر کند، به باطل عمل نماید، و به معروف دستور دهد، و به منکر عمل کند، احتمال می‏رود که آرزوهایش قطع شده و عملش به آن باطل گردد. اگر تو عهده دار امر ایشان شدی و توانستی که دست خود را از [ریختن] خون‌شان خشک نگه داری، شکمت را [از نخوردن] مال‏هایشان خرد سازی، و زبانت را از ناموس‌شان باز داری، این کار را بکن، و برخورداری از قوت و توانایی جز به توفیق‏اللَّه ممکن نیست [۲۸۳].

هیثمی (۱۹۸/۵) می‏گوید: اغر ابوبکر سرا درک نکرده است، ولی بقیه رجال وی ثقه‏اند. و حافظ المنذری در الترغیب (۱۵/۴) می‏گوید: راویان وی ثقه‏اند، جز اینکه در آن انقطاع است.

[۲۸۳] ضعیف منقطع. طبرانی (۱/ ۵۹، ۶۰) أعز ابوبکر را درک نکرده است. نگا: مجمع (۵/ ۱۹۸) و ضعیف الترغیب (۱۳۹۱).