انگیزه اسلام آوردن صفوان بن امیه و گفتارش درباره پیامبر ص
و در قصه اسلام آوردن صفوان بن امیه گذشت: در حالی که پیامبر صدر میان اموال غنیمتی قدم میزد، و آنها را معاینه مینمود - صفوان بن امیه نیز همراهش بود - صفوان بن امیه در این هنگام چشم خود را به درهای که حیوانات، گوسفندان و شبانان در آن قرار داشت و دره از آنها پر شده بود دوخته بود، وی بسیار دیر به آن سو نگریست، و پیامبر صاو را به گوشه چشم مراقبت میکرد، در حال به او گفت: «ابووهب این دره خوشت آمده است؟» گفت: بلی، پیامبر گفت: «آن درباره چیزهایی که در آن است برای تو باشد». صفوان در این اثنا گفت: نفس هیچ کسی جز نفس نبی تن به این کار نمیدهد، گواهی و شهادت میدهم که معبودی جز یک خدا نیست، و محمّد بنده و رسول اوست. و در همانجا اسلام آورد [۳۶۷]. این را واقدی، و ابن عساکر از عبداللَّه بن زبیر ب، چنان که در الکنز (۲۹۴/۵) آمده، روایت نمودهاند.
[۳۶۷] بسیار ضعیف. در سند آن واقدی متروک است.