حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه ابوبکر سبا یکی از فرزندانش که در بستر مرگ قرار داشت

قصه ابوبکر سبا یکی از فرزندانش که در بستر مرگ قرار داشت

ابونعیم در الحلیه (۳۷/۱) از حبیب بن ضمره روایت نموده، که گفت: یکی از پسران ابوبکر صدّیق سدر بستر مرگ قرار داشت، و شروع نمود و به بالشی نگاه می‏کرد. هنگامی که وفات نمود برای ابوبکر گفتند: فرزندت را دیدیم که به بالش نگاه می‏نمود. می‏گوید: او را از بالش برداشتند، و در زیر آن پنج - یا شش - دینار یافتند. آن گاه ابوبکر سدست را به دست دیگر زد و استرجاع خوانده می‏گفت: «انا الله واناالیه راجعون!» گمان نمی‏کنم پوست گنجایش آن را داشته باشد [۶۶۷].

[۶۶۷] ابوبکر می‏خواهد با این گفته خود به مفاد این آیه قرآنی اشاره کند که می‏گوید: ﴿وَٱلَّذِينَ يَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٖ ٣٤ يَوۡمَ يُحۡمَىٰ عَلَيۡهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا كَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَكۡنِزُونَ ٣٥[التوبة: ۳۴-۳۵]. ترجمه: «و آنان را که طلا و نقره ذخیره می‏کنند، و در راه خدا انفاق نمی‏کنند، به مجازات دردناک بشارت بده. در آن روز که آن‏ها را در آتش جهنم گرم وسوزان کرده و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ می‏کنند، (و به آنها می‏گویند) که این همان چیزی است که برای خود ذخیره ساختید، حالا چیزی را که برای خود اندوختید، بچشید».