ازار وی و خواب نمودنش در مسجد بر بوریا و طعامش
ابونعیم در الحلیه (۶۰/۱) از عبدالملک بن شداد روایت نموده، که گفت: عثمان بن عفّان را روز جمعه بر منبر دیدم که ازار عدنی غلیظی که قیمتش [۶۳۱]چهار یا پنج درهم بود، و یک چادر یک تختهای کوفی سرخ رنگ بر تن داشت. و از حسن روایت است، که او از خواب کنندگان [۶۳۲]در مسجد پرسیده شد و گفت: عثمان بن عفّان را که در آن روز خلیفه بود، دیدم که در مسجد [از طرف چاشت] خواب مینمود، میافزاید: و بر میخاست و اثر سنگریزهها بر پهلویش هویدا میبود، میگوید: و گفته میشد: این امیرالمؤمنین است! این امیرالمؤمنین است! این را احمد چنان که در صفه الصفوه (۱۱۶/۱) آمده، به مانند آن روایت نموده است. و از شرحبیل بن مسلم روایت است که: عثمان سبرای مردم طعام امارت را میداد، و خود داخل خانهاش شده، سرکه و روغن میخورد.
[۶۳۱] «ثمنه» که «قیمتش» معنی میدهد، به نقل از الترغیب ذکر شده، و در اصل «ثم» «بار دیگر» آمده، که تصحیف از کلمه فوق میباشد. [۶۳۲] هدف «قیلوله» استراحت در وقت چاشت است. م.