سخن ابوبکر سدر وقت وفاتش به عبدالرحمن بن عوف س
ابوعبیده، عقیلی، طبرانی، ابن عساکر، سعیدبن منصور و غیر ایشان از عبدالرحمن بن عوف روایت نمودهاند که: ابوبکر صدّیق سهنگام وفاتش به او گفت: من جز بر سه چیز که آنها را انجام دادم، و دوست داشتم که انجامشان نمیدادم، دیگر بر چیزی اندوهگین نیستم. و سه چیز دیگر را انجام ندادم، و دوست داشتم که آنها را انجام میدادم. و سه چیز دیگر را دوست داشتم که درباره آنها از رسول خدا صمیپرسیدم... و حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: دوست داشتم در روز سقیفه بنی ساعده امر را به گردن یکی از این دو مرد میانداختم: ابوعبیده بن جراح یا عمر، و او امیر میبود و من وزیر میبودم، و متذکر شده: دوست داشتم هنگامی که خالد را به طرف شام فرستادم، عمر را به طرف عراق میفرستادم، که به این صورت دستهای خود را به راست و چپ در راه خدا دراز نموده بودم. و اما آن سه چیزی که دوست داشتم، درباره آنها از رسول خدا صمن پرسیدم: دوست داشتم، که وی را میپرسیدم، که این امر برای کی میباشد، تا اهل آن بر آن نزاع ننمایند، و دوست داشتم، که وی را میپرسیدم، آیا برای انصار در این امر چیزی هست؟. این چنین در الکنز (۱۳۵/۳) آمده. و هیثمی (۲۰۳/۵) میگوید: در این علوان بن داود بجلی آمده، که ضعیف میباشد، و این حدیث از جمله آنهایی است که بر آنها انکار [۴۱]صورت گرفته.
[۴۱] یعنی این حدیث در نزد محدّثین قابل اعتماد نیست و از جمله احادیث منکر است. م.