اطاعت از امیر، فقط در کار پسندیده میباشد
و شیخین از علی ابن ابی طالب سروایت نمودهاند که گفت: رسول خدا صمردی از انصار را به سریهای مقرر نمود، ایشان را فرستاد، و به آنان دستور داد که از وی بشنوند و اطاعت نمایند. میگوید: او را در چیزی خشمناک ساختند، گفت: برایم چوب جمع کنید، و جمع نمودند، بعد گفت: آتش برافروزید، و آنها برافروختند، سپس گفت: آیا رسول خدا صبه شما دستور نداده است که از من بشنوید و اطاعت کنید؟ گفتند: بلی. گفت: در این آتش داخل شوید. میگوید: آن گاه برخی ایشان به طرف برخی دیگر دیده، و گفتند: ما از آتش به طرف رسول خدا صفرار نمودهایم [۱۶۹]. میگوید: غضب وی آرام شد، و آتش خاموش گردید. هنگامی که نزد رسول خدا صبرگشتند، آن را به وی اعلام کردند، وی فرمود: «اگر در آن داخل میشدند، از آن در نمیآمدند، اطاعت فقط در معروف است» [۱۷۰]. و این قصه در صحیحین هم از ابن عباس بثابت است، این چنین در البدایه (۲۲۶/۴) آمده است. و این را ابن جریر از ابن عباس، و ابن ابی شیبه از ابوسعید به معنای آن روایت نمودهاند. و ابوسعید آن مرد انصاری را عبداللَّه بن حذافه سهمی [۱۷۱]نامیده است، چنان که در الکنز (۱۷۰/۳) آمده. و همچنین وی را در بخاری به روایت ابن عباس، چنان که در الاصابه (۲۹۶/۲) آمده، [عبداللَّه بن حذافه سهمی] نامیده است.
[۱۶۹] یعنی مسلمان شدیم و به اطراف رسول خدا جمع شدیم تا از آتش نجات یابیم. م. [۱۷۰] صحیح. بخاری (۴۳۴۰) مسلم (۱۸۴۰) ابوداوود (۲۶۲۵) نسائی (۷/ ۵۹) احمد (۱/ ۸۲، ۱۲۴). [۱۷۱] درست این است که: عبداللَّه از بنی سهم از قریش است و انصاری نمیباشد.