قصه وی با معاویه بدر وقت وفات
ترمذی و نسائی از ابووائل سروایت نمودهاند که گفت: معاویه سبرای عیادت ابوهاشم بن عتبه سکه مریض بود، تشریف آورد، و او را در حالی یافت که میگریست، گفت: ای دایی تو را چه میگریاند؟ آیا درد، تو را ناراحت میسازد، یا حرص بر دنیا؟ گفت: نه، هرگز، ولیکن پیامبر خدا صما را وصیتی نموده بود که بدان عمل ننمودیم، پرسید: آن چیست؟ گفت: من از وی شنیدم که میگفت: «از جمع مال فقط یک خادم و یک سواری در راه خدا کافی است». و من امروز خود را در حالی مییابم که جمع نمودهام [۵۹۲]. این را ابن ماجه از ابووائل از سمره بن سهم از مردی از قومش که از وی نام نبرده روایت نموده است، که گفت: نزد ابوهاشم بن عتبه رفتم و معاویه سنزدش آمد... و حدیث را مانند آن متذکر شده است [۵۹۳]. این را ابن حبّان در صحیح خود از سمره بن سهم روایت نموده، که گفت: من نزد ابوهاشم بن عتبه در حالی فرود آمدم، که به طاعون مبتلا شده بود، معاویه سنیز نزدش آمد... و حدیث را متذکر شده. و رزین آن را متذکر شده، و در آن افزوده است: هنگامی که وفات نمود آنچه از خود بهجای گذاشته بود، حاضر کرده شد و به سی درهم بالغ گردید، که در آن جمله کاسهای که در آن خمیر مینمود و میخورد نیز حساب شده بود. این چنین در الترغیب (۱۸۴/۵) آمده است.
و این را بغوی و ابن السکن از ابو وائل از سمره بن سهم از مردی از قوم وی، چنان که در الاصابه (۲۰۱/۴) آمده، روایت کردهاند، و صاحب الاصابه گفته است: ترمذی و غیر وی به سند صحیح از ابووائل روایت نمودهاند که گفت: معاویه نزد ابوهاشم آمد، و آن را متذکر شده است [۵۹۴]. و حدیث را همچنین حاکم (۶۳۸/۳) از ابووائل روایت نموده، و ابن عساکر [آن را] از طریق سمره، چنان که در الکنز (۱۴۹/۲) آمده، روایت کرده است.
[۵۹۲] صحیح. ابن حبان (۷۰۵) آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۳۳۱۹) صحیح دانسته است. همچنین ابونعیم در الحلیة (۱/ ۱۹۷) و طبرانی در الکبیر (۶۸۲). [۵۹۳] صحیح. ترمذی (۲۳۲۱) ابن ماجه (۴۱۰۳) نسائی (۶/ ۲۱۸ – ۲۱۹) آلبانی آن را در صحیح الجامع (۳۲۸۶) و صحیح الترغیب (۳۳۱۸) صحیح دانسته است. [۵۹۴] ضعیف. ابن حبان (۶۶۸) و آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۳۳۱) صحیح دانسته است.