حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه صهیب سبا پیامبر صدر این باره

قصه صهیب سبا پیامبر صدر این باره

ابونعیم در الحلیه (۱۵۴/۱) از صهیب سروایت نموده، که گفت: من برای پیامبر خدا صطعامی آماده ساختم، و نزدش آمدم که با تنی چند نشسته است، آن گاه روبرویش ایستادم و به او اشاره نمودم، او به من نیز اشاره نمود: این‏ها هم؟ گفتم: نه، وی سکوت نمود، و من هم در جایم ایستادم. وقتی که به من نگاه نمود، به او اشاره نمودم، گفت: این‏ها هم؟ گفتم: نه، این را دو مرتبه یا سه مرتبه انجام داد، آن گاه گفتم: آری، و این‏ها هم، آن چیزی اندکی بود که برای وی ساخته بودم، آن گاه آمد، و آنان هم، همراهش آمدند و خوردند. می‏گوید: و از آن اضافه هم ماند.