حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

انکار ابن عمر از قضاوت در میان مردم

انکار ابن عمر از قضاوت در میان مردم

طبرانی در الکبیر والاوسط از عبداللَّه بن موهب روایت نموده که: عثمان به ابن عمر بگفت: برو در میان مردم قضاوت کن. گفت: ای امیرالمؤمنین آیا مرا معاف می‏کنی؟ گفت: نخیر، من تو را سوگند می‏دهم که برو و قضاوت کن. گفت: عجله نکن. از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «کسی که به خدا پناه ببرد، به پناهگاهی محکم برگشته است». گفت: بلی. ابن عمر گفت: من به خداوند پناه می‏برم از این که قاضی باشم. پرسید، چه چیز تو را باز می‏دارد، در حالی که پدرت قضاوت می‏نمود؟ گفت: من از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «کسی که قاضی باشد، و به جهل در میان مردم حکم نماید، از اهل آتش می‏باشد، و کسی که قاضی عالم باشد و به حق - یا عدل - داوری نماید، برگشت [۱۴۲]را به صورت کفاف طلب نماید»، دیگر بعد از این چه تمنّا نمایم؟! هیثمی (۱۹۳/۴) می‏گوید: این را طبرانی در الکبیر والاوسط، بزار و احمد هردوی‌شان به اختصار، روایت نموده‏اند، و رجال احمد ثقه‏اند، و احمد افزوده است: آن گاه وی را معاف نمود و گفت: کسی را مجبور نمی‏سازم [۱۴۳]. - [۱۴۴]و نزد طبرانی از ابن عمر بروایت است که گفت: عثمان از وی خواست تا در قضاوت کار کند، ولی او ابا ورزیده گفت: از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «قاضیان سه گونه‏اند: یکی کامیاب است و دو تن دیگر در آتش، کسی که به جور یا هوا و خواهش قضاوت و داوری نماید هلاک گردیده است، و کسی که به حق قضاوت و داوری نماید کامیاب شده است». هیثمی (۱۹۳/۴) می‏گوید: این را طبرانی در الاوسط والکبیر روایت نموده، و رجال الکبیر [۱۴۵]ثقه‏اند. و ابویعلی این را به مانند آن روایت نموده است. و ابن سعد (۱۰۸/۴) این را از عبداللَّه بن موهب به معنای آن و طولانی روایت کرده است.

[۱۴۲] یعنی برگشت به‌سوی خداوند را. [۱۴۳] در اصل و المجمع آمده: «کسی را مجبور نکن» و شاید درست همان باشد که در ترجمه نقل نمودیم. [۱۴۴] ضعیف. احمد (۱/۶۶) از عفان از حماد بن سلمة از ابی سنان از یزید بن موهب. شیخ احمد شاکر(۴۷۵) می‌گوید: در سند آن بحث است. [۱۴۵] صحیح. طبرانی و ابویعلی و نگا: صحیح الجامع (۴۴۷۷) و ارواء الغلیل (۲۶۱۳) و به مانند آن از بریدة در صحیح الترغیب والترهیب (۲۱۹۵) و (۲۱۷۲).