حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

مشورت پیامبر صبا یارانش، مشورت پیامبر صبا یارانش درباره قافله ابوسفیان و اسیران بدر

مشورت پیامبر صبا یارانش، مشورت پیامبر صبا یارانش درباره قافله ابوسفیان و اسیران بدر

احمد از انس سروایت نموده که: رسول خدا صهنگامی که خبر برگشت ابوسفیان به او رسید مشورت نمود. می‏گوید: آن گاه ابوبکر سصحبت نمود، ولی پیامبر صاز وی روی برگردانید. بعد عمر سصحبت نمود، و پیامبر صاز وی هم روی گردانید... و حدیث را چنان که در ابتدای باب جهاد (۱۸۳/۲) گذشت، متذکر شده.

احمد و مسلم از حدیث عمر سدر قصه بدر روایت نموده‏اند، و در آن آمده: رسول خدا صاز ابوبکر، علی و عمر شمشورت خواست، ابوبکر گفت: ای رسول خدا، اینها پسران عمو، اقارب (و برادران) [۷۵]اند، و من بر آن هستم که از ایشان فدیه بگیری، و آنچه ما از (ایشان) [۷۶]می‏گیریم، قوتی (برای ما) [۷۷]در مقابل کفار می‏باشد، و شاید خداوند ایشان را هدایت نماید، و برای ما بازو [و کمک] باشند. رسول خدا صفرمود: «ای ابن الخطاب، تو چه می‏بینی؟» می‏گوید: گفتم: به خدا سوگند، من نظر و رأی ابوبکر را ندارم، و بر آن هستم، که فلان را - از خویشاوندان عمر - به دست من بدهی و گردنش را بزنم، و علی را بر عقیل دست دهی که گردنش را بزند، و حمزه را بر فلان - برادرش [۷۸]- دست دهی که، گردنش را بزند، تا خداوند بداند که در قلب‏های ما نرمی، مهربانی و مدارا برای مشرکین وجود ندارد، و این‏ها نیرومندان، امامان و رهبران آنهااند. آن گاه رسول خدا صآنچه را ابوبکر گفته بود، پذیرفت، و به آنچه من گفتم میلی ننمود، و از ایشان فدیه گرفت. عمر می‏گوید: چون فردای آن شد، بامداد نزد رسول خدا صو ابوبکر رفتم، که هردوی‌شان می‏گریستند، گفتم: ای رسول خدا، به من خبر بده، که چه تو را و همراهت را می‏گریاند؟ که اگر من هم گریه‏ای را یافتم گریه کنم، و اگر گریه‏ای را نیافتم، به گریه شما گریه کنم [۷۹]. رسول خدا صفرمود: «بر همان چیزی (گریه می‏کنم) که یارانت در گرفتن فدیه به من عرضه نمودند، و عذاب‌شان بر من نزدیک‏تر از این درخت - به درختی که نزدیک بود [اشاره نمود] - عرضه شده است، و خداوند تعالی نازل فرموده:

﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ...[الانفال: ۶۷].

ترجمه: «برای هیچ پیامبری سزاوار نیست که اسیر بگیرد...» [۸۰].

و این را همچنین ابوداود، ترمذی، ابن ابی شیبه، ابوعوانه، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم، ابن حبان، ابوشیخ، ابن مردویه، ابونعیم و بیهقی، چنان که در الکنز (۲۶۵/۵) آمده، روایت نموده‏اند.

[۷۵] در صحیح مسلم نیست. [۷۶] به نقل از مسند. [۷۷] به نقل از مسند. [۷۸] هدفش عباس ساست. [۷۹] از صحیح مسلم. [۸۰] صحیح. بیهقی در (الدلائل) (۳/۳۷).