قصه وی با پیامبر صدر این باره
عبدالرزاق از سعیدبن مسیب روایت نموده، که گفت: پیامبر صدر روز حنین برای حکیم بن حزام سعطایی داد، ولی او آن را کم دانست، و [پیامبر ص]برایش زیاد نمود، آن گاه گفت: ای رسول خدا، کدام یک عطیه تو بهتر است؟ گفت: «اولی»، و پیامبر صافزود: «ای حکیم بن حزام، این مال سبز و شیرین است، کسی که آن را با سخاوت نفس، و خوردن درست آن گرفت، به وی در آن برکت داده میشود، و کسی که آن را با حرص نفس و خوردن نادرست آن گرفت، در آن به او برکت داده نمیشود، و مانند کسی میباشد که میخورد و سیر نمیشود، و دست بالا از دست پایین بهتر است»، وی گفت: و از تو هم [اگر بگیرد] ای پیامبر خدا؟ گفت: «و از من هم»، وی گفت: سوگند به ذاتی که تو را به حق مبعوث نموده، بعد از تو ابداً هیچ چیز کسی را کم نمیکنم، [راوی] میگوید: بعد وی تا این که درگذشت نه معاشی را قبول نمود و نه هم بخششی را، میافزاید: و عمربن الخطاب سمیگفت: بارخدایا، من تو را بر حکیم بن حزام گواه میگردانم، که من او را بهسوی حقش از این مال دعوت میکنم، ولی او ابا میورزد، حکیم گفت: به خدا سوگند من، نه از تو چیزی را کم میکنم و نه از غیر تو [۵۴۵]. این چنین در الکنز (۳۲۲/۲) آمده است.
[۵۴۵] عبدالرزاق در مصنف خود (۳۱۴۰۷) سند آن مرسل است ولی حدیث بعدی شاهد آن است.