تدوین دیوان مستمرّی توسط عمر و عطا نمودنش برای خویشاوندن رسول خدا صدر قدم نخست
نزد ابن سعد (۲۱۲/۳) و طبری (۲۲/۵) از طریق وی از جبیربن حویرث آمده که: عمربن الخطاب ساز مسلمانان در ارتباط به تدوین دیوان مشورت خواست، علی بن ابی طالب سبرایش گفت: مالی را که هر سال نزدت جمع میشود، بدون این که از آن چیزی را نگه داری تقسیم کن، و عثمان بن عفّان سگفت: احساس میکنم مال زیادی به دست آید که برای مردم کفایت کند، اگر آماری از ایشان گرفته نشود که گرفتگی از ناگرفته شناسایی شود، میترسم که مشکلاتی به بار آید، و ولیدبن هشام بن مغیره به او گفت: ای امیرالمومنین، من شام رفتهام پادشاهان آن دیار را دیدم که دیوانی ساختهاند، و نظام ارتشی درست نمودهاند، تو هم دیوانی بساز، و ارتشی درست کن، آن گاه قول او را قبول کرد و عقیل بن ابی طالب و مخرمه بن نوفل و جبیربن مطعم شرا طلب نمود - آنها از جمله بهترین نسب دانان قریش بودند - و گفت: مردم را طبق منزلتهایشان نوشته کنید، و آنها نوشتند و از بنی هاشم شروع نمودند، و بعد از آن آنها ابوبکر سو قومش را درج نمودند، و بعد از آن عمر سرا به ترتیب خلافت نوشتند. هنگامی که عمر سبه آن نظر نمود، گفت: دوست داشتم - به خدا سوگند - این طور میبود، ولی از قرابت نزدیک پیامبر خدا صشروع کنید، و باز نزدیکتر و نزدیکتر، و عمر را در جایی بگذارید، که خداوند او را گذاشته است. این چنین در الکنز (۳۱۶/۲) آمده است.