انکار ابوایوب بر ابن عمر به خاطر تزیین دیوارها در مراسم عروسی پسرش
ابن عساکر از سالم بن عبداللَّه روایت نموده، که گفت: در زمان پدرم ازدواج نمودم، پدرم مردم را خواست، و از جمله کسانی که خواسته بود ابوایوب نیز بود، و خانه مرا با زعفران [۶۶۳]سبز پوشانیده بودند، آن گاه ابوایوب آمد، و سر خود را پایین نموده دید که خانه پوشانیده شده است، گفت: ای عبداللَّه، دیوارها را میپوشانید؟ پدرم - در حالی که حیا نموده بود - گفت: ای ابوایوب، زنان بر ما فشار آوردند، ابوایوب گفت: درباره هر کس میترسیدم که زنان بر او غلبه کنند، ولی درباره تو نمیترسیدم که بر تو غلبه نمایند! نه داخل خانهتان میشوم، و نه هم نانتان را میخورم. این چنین در کنزالعمال (۶۳/۸) آمده است.
[۶۶۳] یعنی با پارچههایی که همراه زعفران رنگ شده بودند.