حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

چه کسی در امارت رستگار و کامیاب می‏شود

چه کسی در امارت رستگار و کامیاب می‏شود

طبرانی از ابووائل شقیق بن سلمه روایت نموده، که: عمربن الخطاب سبشربن عاصم سرا بر صدقات هوازن مقرر نمود، ولی بشر تخلّف ورزید و عمر همراهش روبرو گردیده گفت: چه چیز تو را به تخلّف وا می‏داشت؟ آیا شنیدن و اطاعت از ما [بالای شما لازم] نیست؟ گفت: بلی هست، ولیکن از رسول خدا صشنیدم که می‏گفت: «کسی که به چیزی از امر مسلمانان مقرر شود، روز قیامت آورده می‏شود، تا این که او را بر پل جهنم متوقف می‏کنند، اگر نیکوکار باشد کامیاب می‏شود، و اگر بدکار باشد، پل پاره می‏گردد، و او هفتاد خزان [۱۲۰]در آن فرو می‏رود». می‏گوید: آن گاه عمر ساندوهگین و جگرخون بیرون گردید، و در این اثنا ابوذر سهمراهش روبرو گردید وگفت: چرا من تو را پریشان و جگرخون می‏بینم؟ پاسخ داد: چرا پریشان و جگرخون نباشم، در حالی که از بشربن عاصم شنیدم می‏گفت: از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «کسی که به چیزی از امر مسلمانان مقرر شود، روز قیامت آورده می‏شود، تا این که او را بر پل جهنم متوقّف می‏سازند، اگر نیکوکار باشد کامیاب می‏شود، و اگر بدکار باشد، پل شکسته می‏شود، و او هفتاد خزان در آن فرو می‏رود؟!» ابوذر سگفت: آیا این را از پیامبر خدا صنشنیدی؟ گفت: خیر. ابوذر گفت: شهادت می‏دهم که از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «کسی که یکی از مسلمانان را والی مقرر کند، روز قیامت آورده می‏شود، تا این که او را بر پل جهنم متوقّف می‏سازند، اگر نیکوکار باشد نجات می‏یابد، و اگر بدکار باشد پل شکسته می‏شود، و او در آن هفتاد خزان فرو می‏رود، و جهنم سیاه و ظلماتی می‏باشد». کدام یک از این دو حدیث برای قلبت درد دهنده‏تراند. فرمود: هردوی‌شان قلبم را دردمند ساخته‏اند، با این حال این [خلافت] را با آنچه در آن است کی می‏گیرد؟ ابوذر سگفت: کسی که خداوند بینی اش را قطع نموده باشد و گونه‏اش را بر زمین چسبانیده باشد، اما ما جز خیر [۱۲۱]نمی‏دانیم، و شاید اگر کسی را بر آن مقرر کنی که در آن عدالت ننماید، از گناه آن نجات نیابی [۱۲۲]. این چنین در الترغیب (۴۴۱/۳) آمده. هیثمی (۲۰۵/۵) می‏گوید: این را طبرانی روایت نموده، و در آن سویدبن عبدالعزیز آمده، که متروک می‏باشد. و این را همچنین عبدالرزاق، ابونعیم، ابوسعید نقاش، بغوی و دار قطنی در المتفق از طریق سوید، چنان که در الکنز (۱۶۳/۳) آمده، روایت نموده‏اند. و ابن ابی شیبه و ابن منده از غیر طریق سوید این را، چنان که در الاصابه (۱۵۲/۱) آمده، روایت کرده‏اند.

[۱۲۰] هفتاد سال. م. [۱۲۱] یعنی از تو جز خیر و خوبی نمی‏دانیم. [۱۲۲] بسیار ضعیف. طبرانی در الکبیر (۲/ ۳۹) در سند آن سوید بن عبدالعزیز است که آنگونه که در «التقریب»(۱/ ۳۴۰) و مجمع الزوائد (۵/۲۰۵) آمده متروک است.