حدیث جابر سدر این باره
بیهقی در شعب از عبدالواحد بن ایمن و او از پدرش روایت نموده، که گفت: برای جابر سمهمان آمد، و او برایشان سرکه و نان آورد و گفت: بخورید، چون من از پیامبر خدا صشنیدم که میگفت: «سرکه چه نانخورش خوبی است. هلاکت باد برای قومی، که آنچه برایشان پیش آن را تحقیر نمایند، و هلاکت باد برای مردی که آنچه را در خانهاش است، در تقدیم نمودن به یارانش تحقیر نماید» [۴۰۶]. این چنین در الکنز (۶۴/۵) آمده است. و این را احمد و طبرانی از عبداللَّه بن عبیدبن عمیر به مانند آن روایت نمودهاند. هیثمی (۱۸۰/۸) میگوید: این را احمد و طبرانی در الاوسط روایت نمودهاند، و ابویعلی هم آن را روایت کرده، جز این که وی گفته است: برای یک شخص همین قدر شر کافی است، که آنچه را برایش تقدیم شده، تحقیر نماید [۴۰۷]. و در اسناد ابویعلی ابوطالب القاص آمده، که وی را نشناختم، و بقیه رجال ابویعلی ثقه دانسته شدهاند، و این حدیث در صحیح به اختصار آمده است.
[۴۰۶] حسن لغیره. ابوعلی (۱۹۸۱) و بیهقی در شعب (۹۶۰۷) و در سنن (۷/ ۲۷۹ – ۲۸۰) و در سند آن عبدالولید است که ضعیف ست. البته حدیث بعدی شاهد آن است. [۴۰۷] حسن. ابویعلی (۱۹۸۱) و احمد (۳/ ۴۰۰).