حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه عثمان سدر این باره

قصه عثمان سدر این باره

طبرانی از عبداللَّه بن سلام سروایت نموده که: پیامبر صعثمان سرا دید که شتری را می‏کشید، و بر آن آرد، روغن و عسل و بار است، فرمود: «بخوابان»، و او خوابانید، آن گاه دیگ سنگی را خواست و در آن روغن، عسل و آرد انداخت، و بعد از آن دستور داد، وزیر آن آتش افروخته شد، تا این که پخته شد، بعد از آن گفت: «بخورید»، و خودش نیز از آن خورد و گفت: «این چیزی است که اهل فارس آن را خبیص [۴۱۲]می‏گویند» [۴۱۳]. این چنین در جمع الفوائد (۲۹۷/۱) آمده است. هیثمی (۳۸/۵) می‏گوید: طبرانی این را در هر سه [کتاب خود] روایت نموده، و رجال الصغیر والاوسط ثقه‏اند.

[۴۱۲] خبیص: نوعی از حلواست که ازخرما و روغن درست می‏شود. [۴۱۳] حسن. طبرانی در الصغیر (۸۳۳) و الاوسط (۷۶۸۸).