حدیث ابن عساکر و ابونعیم درباره خوف عمر س
ابن المبارک، ابن سعد، ابن ابی شیبه، مسدد و ابن عساکر، از عامربن ربیعه روایت نمودهاند که گفت: عمربن الخطاب سرا دیدم که گیاهی را از زمین برداشته گفت: ای کاش این گیاه میبودم، ای کاش پیدا نمیشدم، ای کاش چیزی نمیبودم، ای کاش مادرم مرا نمیزاد، ای کاش فراموش شده و از خاطرهها میرفتم.
و نزد ابونعیم در الحلیه (۵۳/۱) از عمر سروایت است که گفت: اگر منادیی از آسمان ندا کند: ای مردم، شما همه به بهشت داخل میشوید مگر یک مرد میترسم که آن من باشم. و اگر منادیی ندا کند: ای مردم، شما همه به دوزخ داخل میشوید جز یک مرد خواهانم که آن شخص من باشم.