حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

توصیه ابوبکر صدّیق به یزید بن ابی سفیان ب

توصیه ابوبکر صدّیق به یزید بن ابی سفیان ب

ابن سعد از حارث بن فضل روایت نموده، که گفت: هنگامی که ابوبکر در برابر یزیدبن ابی سفیان ایستاد، گفت:

ای یزید، تو جوانی هستی که نظر به خوبی‌هایی که از تو دیده شده است، به نیکی یاد می‏شوی، و آن به خاطر چیزی است که آن را در وقت تنهایی خود انجام داده‏ای من خواستم تو را آزمایش کنم و از اهلت بیرون نمایم، تا ببینم چطور هستی؟ و والی بودنت چگونه است؟ و امتحانت کنم. اگر خوبی نمودی برایت می‏افزایم و اگر بدی نمودی معزولت می‏سازم، من تو را به وظیفه خالدبن سعید گماشتم.

سپس وی را توصیه‌هایی نمود که باید به آنها در جهت حرکتش عمل نماید، و به او گفت:

من تو را درباره ابوعبیده بن جراح به خیر توصیه می‏کنم، جایگاه او را در اسلام خودت می‏دانی، و پیامبر خدا صگفته است: «برای هر امّت امینی هست، و امین این امت ابوعبیده بن جراح است»، بنابراین فضیلت و سابقه داری وی را بدان، و متوجّه معاذبن جبل [نیز] باش، صحنه‌هایی را که وی با پیامبر صحاضر بوده است خودت می‏دانی، و پیامبر خدا صگفته است: «او به اندازه یک تیرانداز پیش روی علما می‏آید»، بنابراین در هیچ کاری بدون ایشان تصمیم نگیر، و آن دو از هیچ خیری دریغ نخواهند ورزید.

یزید گفت: ای خلیفه پیامبر خدا، آن دو را نیز در ارتباط با من، چنان که مرا در ارتباط به آنها توصیه نمودی، توصیه کن. ابوبکر سگفت: ایشان را در ارتباط به تو حتماً توصیه می‏کنم. یزید گفت: خداوند تو را رحمت کند، و از اسلام پاداش خیرت دهد. این چنین در الکنز (۱۳۲/۳) آمده است. احمد، حاکم و منصور بن شعبه بغدادی در الاربعین - و گفته است: حسن المتن و غریب الاسناد می‏باشد -، از یزیدبن ابی سفیان سروایت نموده‏اند که گفت: وقتی که ابوبکر مرا به طرف شام اعزام داشت گفت:

ای یزید، تو قرابتی داری که شاید آنها را در امارت ترجیح بدهی [۲۸۸]و این بزرگترین چیزی است که بر تو می‏ترسم. چون پیامبر خدا صگفته است: «کسی که چیزی از امور مسلمانان را به عهده بگیرد سپس با طرفداری و محبّت اقربا کسی را بدون داشتن حق بر آنها امیر مقرر کند، بر وی لعنت خداست، و خداوند در قیامت بدل و عوضی را، تا اینکه وی را داخل آتش ننموده، از وی قبول نمی‏کند. و اگر کسی از مال برادرش با محابات به کسی چیزی بدهد، بر وی لعنت خداست - یا گفت - ذمّه خدا از وی دور شده است. خداوند مردم را دعوت نموده است که به وی ایمان بیاورند و در حمایت خدا قرار داشته باشند، کسی که چیزی را در حمایت خداوند به غیر حق هتک نماید، بر وی لعنت خداست - یا گفت - ذمّه خداوند از وی دور شده است» [۲۸۹].

ابن کثیر می‏گوید: این حدیث در کتب شش گانه نیست، وگویی که آنها به خاطر جهالت شیخی که در آن آمده، از آن منصرف شده‏اند، و می‏گوید آنچه در قلب خطور می‏کند، صحّت این حدیث است، چون ابوبکر صدّیق ساین چنین نموده است، و بر مسلمانان بهترین آنها را بعد از خود مقرر نموده است. این چنین در کنزالعمال (۱۴۳/۳) آمده است. و هیثمی (۲۳۲/۵) می‏گوید: آن را احمد روایت نموده، و در آن مردی است که از وی نام برده نشده است.

[۲۸۸] یعنی: رشته داری شاید باعث خویش خواری‌هایی در امورات مملکت شود. [۲۸۹] ضعیف. احمد (۱/ ۶) و حاکم (۴/ ۹۳) در آن دو مشکل وجود دارد: اول: بقیه بن مخلد مدلس است. و دوم: شیخ بقیه ناشناخته است.