قصه اسماء با مادرش قتیله بنت عبدالعزی
احمد و بزار از عبداللَّه بن زبیر بروایت نمودهاند، که گفت: قتیله بنت (عبد)العزی بن عبد (بن [۵۵۹]سعد از بنی مالک بن حسل در حالی که مشرک بود برای دخترش اسماء بنت ابی بکر بهدایایی شامل: سوسمار، نان و روغن تقدیم نمود، و اسماء از قبول هدیه وی، و این که آن را داخل خانهاش نماید ابا ورزید، آن گاه عائشه لاز پیامبر صپرسید، و خداوند ﻷاین آیه را نازل فرمود:
﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٨﴾[المتحنة: ۸].
ترجمه: «خداوند شما را از نیکی و رعایت عدالت نسبت به آنانی که در امر دین با شما پیکار نکردهاند و شما را از خانه و دیارتان بیرون نراندهاند نهی نمیکند، چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست میدارد».
آن گاه وی را امر نمود تا هدیه وی را قبول کند، و آن را داخل خانهاش نماید. هیثمی (۱۲۳/۷) میگوید: در این مصعب بن ثابت آمده، و ابن حبان او را ثقه دانسته، و گروهی ضعیفش دانستهاند، و بقیه رجال آن رجال صحیحاند.
[۵۵۹] به نقل از الاصابه.