حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه صدّیق سدر این باره

قصه صدّیق سدر این باره

و نزد احمد همچنین، چنان که در الکنز (۳۲۱/۳) آمده، از ابن ابی ملیکه روایت است که گفت: گاهی افسار شتر از دست ابوبکر سمی‏افتاد، و او در بالای ساق شتر خود می‏زد، و آن را می‏خوابانید، و افسار را می‏گرفت، گفتند: چرا ما را امر ننمودی تا آن را به تو می‏دادیم؟ گفت: دوستم مرا امر نموده است، که از مردم چیزی را درخواست نکنم.