مشکلاتی که بعد از اسلام به مصعب رسید
نزد طبرانی و بیهقی از عمر سروایت است، که گفت: پیامبر خدا صبه طرف مصعب بن عمیر سدر حالی که از پیش روی میآمد، متوجّه شد، [و دید] که بر وی پوست دبّاغی نشده قوچی قرار دارد، و آن را در کمر خود بسته است، پیامبر صگفت: «به این شخص که خداوند قلبش را منوّر ساخته است، نگاه کنید! من او را در میان پدر و مادری دیدم، که بهترین طعام و نوشیدنی را به او میدادند، و بر تن وی جامهای را دیدم که آن را دویست درهم خریده بود - یا خریده شده بود - ولی دوستی خدا و رسولش او را به حالتی که میبینید کشانیده است» [۶۴۱]. این چنین در الترغیب (۳۹۵/۳) آمده. و همچنین این را حسن بن سفیان و ابوعبدالرحمن سلمی و حاکم، چنان که در الکنز (۸۶/۷) آمده، روایت کردهاند، و ابونعیم در الحلیه (۱۰۸/۱) ازعمر مانند آن را، روایت نموده است.
و نزد حاکم (۶۲۸/۳) از زبیر سروایت است که گفت: پیامبر خدا صدر قباء نشسته بود و چندتن همراهش بودند، مصعب بن عمیر س، که بر تنش عبایی بود و نزدیک بود او را نپوشاند برخاست و قوم سرهای خود را پایین افکندند، بعد او آمد و سلام داد، آنان جواب سلامش را دادند، پیامبر صدرباره او سخن نیکو گفت، و او را ستود، و بعد از آن فرمود: «من این را نزد پدر و مادرش در مکه دیدم، که او را اکرام مینمودند و در نعمت نگه میداشتند، و هیچ جوان از جوانان قریش مانند او نبود، بعد به خاطر کسب رضای خدا، و یاری رسول او بیرون شد، اما بر شما اینقدر و آنقدر وقت نمیگذرد، مگر این که (خداوند [۶۴۲]فارس و روم را برایتان فتح میکند، و یکی از شما صبحگاهان در یک لباس بر میآید، و بیگاه در لباس دیگری، و صبح برایتان یک کاسه آورده میشود و شام برایتان کاسه دیگر». گفتند: ای پیامبر خدا ص، ما امروز بهتر هستیم، یا آن روز؟ گفت: «بلکه شما امروز نسبت به آن روز بهتر هستید، امّا اگر شما از دنیا آنچه را میدانم، بدانید نفسهایتان از آن خاطر جمع میگردد» [۶۴۳]. در الاصابه (۴۲۱/۳) میگوید: در صحیح [۶۴۴]از خباب روایت است که: مصعب از خود فقط یک لباس بهجای گذاشت، که وقتی به آن سرش را میپوشانیدند پاهایش بیرون میشد، و وقتی که پاهایش را میپوشانیدند سرش بیرون و برهنه میگردید، آن گاه پیامبر خدا صگفت: «بر پاهایش چیزی از اذخر بگذارید».
[۶۴۱] ضعیف. ابونعیم در (الحلیة) و بیهقی. در سند آن ضعف و جهالت است. نگا: الضعیفة (۵۱۹۵) و ضعیف الترغیب (۱۲۷۰). [۶۴۲] به نقل از الاصابه. [۶۴۳] حاکم (۳/ ۶۲۸) و ذهبی دربارهی آن نظری نداده است. [۶۴۴] صحیح البخاری.