مشورت نمودن عمروعثمان با عبداللَّه بن عباس شو قول عمر و سعد بدرباره وی
و ابن سعد از عطاء بن یسار سروایت نموده که: عمر و عثمان بابن عباس را میخواستند، و همراه با اهل بدر مشورت میداد، و در عهد عمر و عثمان تا روزی که درگذشت فتوا میداد. و از یعقوب بن یزید روایت است که گفت: عمربن الخطاب سدر کاری که برایش جدّی و مهم میبود از عبداللَّهبن عبّاس بمشورت میخواست و میگفت: فرو رو، ای غواص! [۱۰۲]و از سعدبن ابی وقاص سروایت است که گفت: هیچ کس را تیزفهمتر، عقلمندتر، عالمتر و بردبارتر از ابن عباس ندیدم، دیدم که عمربن الخطاب وی را برای معضلات فرا میخواند، و بعد میگفت: مشکلی پیش آمده است، و بعد از قول وی، در حالی که در اطرافش اهل بدر از مهاجرین و انصار میبودند، تجاوز نمیکرد. و بیهقی و ابن سمعانی از ابن شهاب روایت نمودهاند که گفت: چون کار مشکل و مصیبتی پیش میآمد، عمربن الخطاب سجوانان را میخواست و از ایشان مشورت میخواست و از تیزی عقلهای آنان پیروی مینمود. و نزد بیهقی از ابن سیرین روایت است که گفت: عمربن الخطاب همیشه مشورت میکرد، حتی با زن هم مشورت مینمود، و گاهی در قول وی چیزی را میدید، که آن را خوب میدانست و بدان عمل مینمود. این چنین در الکنز (۱۶۳/۲) آمده است.
[۱۰۲] یعنی در این مسئله و معضله فرو رو و حل آن را بیرون آور، و غواص کسی است که در بحر به خاطر کشیدن لؤلؤ و مانند آن فرو میرود.