ترجمه صحیح مسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

باب (۵۱): در باره‌ی این سخن الله متعال که می‌فرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ[النساء: ۶۵]. (سوگند به پروردگارت که مؤمن شمرده نمی‌شوند تا زمانی که تو را داور قرار ندهند)

باب (۵۱): در باره‌ی این سخن الله متعال که می‌فرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ[النساء: ۶۵]. (سوگند به پروردگارت که مؤمن شمرده نمی‌شوند تا زمانی که تو را داور قرار ندهند)

۱۵٩٧ـ عَن عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَيْرِ ل: أَنَّ رَجُلاً مِنَ الأَنْصَارِ خَاصَمَ الزُّبَيْرَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صفِى شِرَاجِ الْحَرَّةِ الَّتِي يَسْقُونَ بِهَا النَّخْلَ، فَقَالَ الأَنْصَارِىُّ: سَرِّحِ الْمَاءَ يَمُرُّ، فَأَبَى عَلَيْهِمْ، فَاخْتَصَمُوا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صفَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلِلزُّبَيْرِ: «اسْقِ، يَا زُبَيْرُ ثُمَّ أَرْسِلِ الْمَاءَ إِلَى جَارِكَ» فَغَضِبَ الأَنْصَارِىُّ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْ كَانَ ابْنَ عَمَّتِكَ، فَتَلَوَّنَ وَجْهُ نَبِىِّ اللَّهِ صثُمَّ قَالَ: «يَا زُبَيْرُ اسْقِ، ثُمَّ احْبِسِ الْمَاءَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى الْجَدْرِ»، فَقَالَ الزُّبَيْرُ: وَاللَّهِ إِنِّي لأَحْسِبُ هَذِهِ الآيَةَ نَزَلَتْ فِي ذَلِكَ: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَالآية (م/۲۳۵٧)

ترجمه: عبدلله بن زبیر ل می‌گوید: یک مرد انصاری از زبیر بن عوام در مورد آبراهه‌هایی که نخلستان‌ها را آبیاری می‌کردند، نزد رسول الله ص شکایت کرد. ماجرا از این قرار بود که مرد انصاری به زبیر گفت: بگذار تا آب (از باغت) عبور کند (و به باغ من برسد.) زبیر خودداری کرد. سرانجام، اختلافشان را برای رسول الله ص بیان کردند. پیامبر اکرم ص به زبیر فرمود: «ای زبیر، باغت را آبیاری کن و بعد از آن، آب را بگذار تا برای همسایه‌ات برود». مرد انصاری خشمگین شد و گفت: یا رسول الله! چون پسر عمه‌ات بود، اینگونه قضاوت نمودی. با شنیدن این سخن، چهره‌ی رسول الله ص تغییر کرد و فرمود: «ای زبیر! باغت را آبیاری کن و آب را نگه دار تا به دیوارها بالا رود». زبیر می‌گوید: فکر می‌کنم در همین مورد بود که این آیه نازل گردید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ(سوگند به پروردگارت که مؤمن شمرده نمی‌شوند تا زمانی که تو را داور قرار ندهند).