باب (۵۶): در مورد نفرین حیوانات و سخت گیری دربارهی آن
۱۸۲۰ـ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ لقَالَ: بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صفِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، وَامْرَأَةٌ مِنَ الأَنْصَارِ عَلَى نَاقَةٍ، فَضَجِرَتْ فَلَعَنَتْهَا، فَسَمِعَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صفَقَالَ: «خُذُوا مَا عَلَيْهَا وَدَعُوهَا، فَإِنَّهَا مَلْعُونَةٌ». قَالَ عِمْرَانُ: فَكَأَنِّى أَرَاهَا الآنَ تَمْشِى فِي النَّاسِ، مَا يَعْرِضُ لَهَا أَحَدٌ. (م/۲۵٩۵)
ترجمه: عِمران بن حُصَین لمیگوید: در یکی از سفرهای رسول الله صیک زن انصاری بر ناقهای (ماده شتری) سوار بود. آن زن، ناراحت شد و شتر را نفرین کرد. رسول الله صنفرین آن زن را شنید و فرمود: «بار شتر را بردارید و شتر را رها کنید؛ چرا که او نفرین شده است». عمران میگوید: گویا من آن زن را هم اکنون میبینم که در میان مردم، پیاده میرود بدون اینکه کسی به او توجه کند. (کاملا آن صحنه را بخاطر دارم).