باب (۳۱): دربارهی کراهیت سیر
۱۳۳۳ـ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ س: أَنَّ النَّبِيَّ صنَزَلَ عَلَيْهِ، فَنَزَلَ النَّبِىُّ صفِي السُّفْلِ وَأَبُو أَيُّوبَ فِي الْعُلْوِ، قَالَ فَانْتَبَهَ أَبُو أَيُّوبَ لَيْلَةً، فَقَالَ، نَمْشِى فَوْقَ رَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص؟ فَتَنَحَّوْا، فَبَاتُوا فِي جَانِبٍ، ثُمَّ قَالَ لِلنَّبِىِّ ص، فَقَالَ النَّبِيُّ ص: «السُّفْلُ أَرْفَقُ» فَقَالَ: لاَ أَعْلُو سَقِيفَةً أَنْتَ تَحْتَهَا، فَتَحَوَّلَ النَّبِىُّ صفِي الْعُلْوِ وَأَبُو أَيُّوبَ فِي السُّفْلِ، فَكَانَ يَصْنَعُ لِلنَّبِىِّ صطَعَامًا، فَإِذَا جِىءَ بِهِ إِلَيْهِ سَأَلَ عَنْ مَوْضِعِ أَصَابِعِهِ، فَيَتَتَبَّعُ مَوْضِعَ أَصَابِعِهِ، فَصَنَعَ لَهُ طَعَامًا فِيهِ ثُومٌ، فَلَمَّا رُدَّ إِلَيْهِ سَأَلَ عَنْ مَوْضِعِ أَصَابِعِ النَّبِىِّ صفَقِيلَ لَهُ: لَمْ يَأْكُلْ، فَفَزِعَ وَصَعِدَ إِلَيْهِ، فَقَالَ: أَحَرَامٌ هُوَ؟ فَقَالَ النَّبِيُّ ص: «لاَ، وَلَكِنِّى أَكْرَهُهُ» قَالَ: فَإِنِّى أَكْرَهُ مَا تَكْرَهُ، أَوْ مَا كَرِهْتَ، قَالَ: وَكَانَ النَّبِىُّ صيُؤْتَى. (م/۲۰۵۳)
ترجمه: از ابوایوب انصاری سروایت است که: نبی اکرم ص(هنگام هجرت به مدینه) در خانهی ابوایوب سمهمان شد. نخست، رسول الله صدر طبقهی پایین منزل، و ابو ایوب در طبقهی بالای آن، سکنی گزیدند. شبی، چیزی به ذهن ابو ایوب سرسید و گفت: ما بالای سر رسول الله صراه میرویم؟! لذا او و خانوادهاش به گوشهای رفتند و شب را همانجا سپری کردند. سپس ابو ایوب سموضوع را برای نبی اکرم صمطرح کرد. پیامبر اکرم صفرمود: «طبقهی پایین راحتتر است». ابو ایوب سگفت: بالای سقفی که شما زیر آن، قرار دارید، نمیروم. سپس، نبی اکرم صبه طبقهی بالا، نقل مکان نمود و ابوایوب سبه طبقهی پایین آمد. همچنین ابوایوب سبرای نبی اکرم صغذا درست میکرد. و هنگامی که باقیماندهی غذا را بر میگرداندند، ابو ایوب ساز محل انگشتان نبی اکرم صدر غذا میپرسید و بدنبال آن میگشت که از همان محل بخورد. روزی، ابوایوب سبرای نبی اکرم صغذایی درست کرد که در آن، سیر وجود داشت. هنگامی که غذاها را به ابو ایوب سبرگرداندند، از محل انگشتان نبی اکرم صپرسید. به او گفتند: نبی اکرم صاز آن، تناول نفرمود. با شنیدن این سخن، ابوایوب سسراسیمه به طبقهی بالا رفت و گفت: آیا سیر، حرام است؟ نبی اکرم صفرمود: «نه، ولی من آن را ناگوار و مکروه میدانم». ابوایوب سگفت: آنچه را که تو مکروه و ناپسند میدانی یا دانستی، من نیز ناپسند میدانم.
ابوایوب سمیگوید : قابل یادآوری است که فرشتگان نزد نبی اکرم صمیآمدند و به او وحی میشد. (به همین خاطر، از خوردن گیاه سیر خودداری مینمود تا باعث اذیت و آزار فرشتگان نگردد.)